از هرچه پیش آید
ترس و ابایی ام نیست
در خاطرات و شعرم
جای گلایه ام نیست
روباهه غمگینه تنم
من جغده بیداره شبم
صبح میکنم شبارو با فحش
حتی رفته یادم اسمه زنم