هیچگاه برای بدست آوردن محبت کسی
..
"تنت" را به او نسپار
..
هیچ تضمینی نیست که فردا تو را
"فاحشه" نخواند ...
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۲/۰۱ ساعت توسط RezA
|
دلم نگرفته از اینکه رفته ای …
دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ولی نداشتی … !!!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۲/۰۱ ساعت توسط RezA
|
اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند !
تو در دروغ گفتن رکورد زدی …
من در باور کردن … !!!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۲/۰۱ ساعت توسط RezA
|
گر هيچ مرا در دل تو جاهست ... بگو ...
گر هست ... بگو ...
نيست ... بگو ...
راست بگو ...!!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۳۰ ساعت توسط RezA
|
من دلم ميخواهد خانه اي داشته باشم پر دوست ..
كنج هر ديوارش دوستانم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو ...
هر كسي ميخواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد ...
شرط وارد گشتن شستشوي دلهاست ..
شرط آن داشتن يك دل بي رنگ و رياست ..
بر درش برگ گلي ميكوبم و به يادش با قلم سبز بهار مينويسم ..
اي دوست خانه دوستي ما اينجاست تا كه سهراب نپرسد ديگر ...
خانه دوست كجاست........!!!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۳۰ ساعت توسط RezA
|
تو در افکار خودت شناور بودی
ومن در خيال تو غرق شدم
نمي خواهم نجاتم دهي
چون من...
غرق شدن را به نجات تو ترجيح مي دهم!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۳۰ ساعت توسط RezA
|
گـفتی: دهنم بوی شیر میدهد و گذاشتی رفـــــــتی لعنتــــــــــــــــــی..
الان دهنم بوی همه چیز میده مشروب سیگار دروغ خیانت...
حالا بر میگـــــــــــــــــردی...!!!!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۳۰ ساعت توسط RezA
|
سیب را برای خودت نگه دار
دیگر حـــوایت به سرم نمی زند
این روزها ...
هلو های پوست کنده بیــــداد میکنند !!!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۳۰ ساعت توسط RezA
|
اكنـــوטּ بخـــوآهمت كـــﮧ چــﮧ بشـــَود .. ؟؟
آטּ روزهـــآ كــﮧ مشتــرك ِ مـــُورد ِ نـــَظر بــودے ،
هیچــوقت در دســــترَس نبــودی .. !
چــﮧ بـــرســَد الــآטּ ..
كــﮧ نـــﮧ مـــُشتـــَركــے ،نـــﮧ مورد ِ نــــَظر ..
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۳۰ ساعت توسط RezA
|
گـــــــــاهــــــــی بایــــــد مانـــــــــد و تـــحـــــــــمــل کـــــرد . . .
شــــــایـــــد لــازمــ باشـــــــد
اِحســـــاســــمـــــــــ ان را نســـبــت بــه آدمــ هــا فـــرامــــوش کنیـــــــــــمـ ـ ـ
نــه خـــودِ آنـــهـــا را . . .
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۲۶ ساعت توسط RezA
|
مرا به ذهنت نه !!
به دلت بسپار …
من از گم شدن در جاهاى شلوغ میترسم...
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۲۶ ساعت توسط RezA
|
هــوس کــرده ام کـــه تـــو بـاشـــی ،
مـــن بـــاشـم ،
و هیچـکـس نبـاشـــد ...
آنگـــاه داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ ،
وشیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ بیـــرون بکشـــم ...
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ و نیسـتـــی !!
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۲۵ ساعت توسط RezA
|
چراغها را خاموش کن ،،
نور نمی خواهم ...
نگاهم که می کنی ،،
برق نگاهت من را که هیـــــــــــچ ،،
تمام شب را مچاله می کند …
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۲۵ ساعت توسط RezA
|