خانه عناوین مطالب تماس با من

دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا

دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا

روزانه‌ها

همه
  • پدر و سلطان موسیقی ایران،سیاوش قمیشی
  • دل تنگی های یک دانشجو
  • ان الحسین...(سه ساله)
  • وب سایت رسمی استاد قمیشی
  • پاییز،پادشاه فصلها
  • پادشاه تنها ٢
  • پادشاه تنها ١
  • النازی
  • و عشق صدای فاصله هاست...!
  • شعرهای شیشه ای دخترک تنها
  • چک نویس
  • رویاهای سعید و الهه
  • سکوت
  • همان ماه من بود که می درخشید!
  • بی همتا
  • عشق حقیقی
  • دلنوشته
  • خیالی بر رخ خط
  • هرچه می خواهد دل تنگت بگو
  • باد ما را خواهد برد
  • پسر شمال

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • جغد
  • بنام خدایی که ...
  • پهناور
  • بگذر
  • بیا فراموش کنیم
  • [ بدون عنوان ]
  • گلایه
  • روباه
  • خنده
  • درمان
  • پله
  • رنگ تنهایی
  • دارداینجا...
  • کافه
  • لنگه کفش...
  • تهران، طهران
  • ایمان
  • حراج...
  • اینجا...
  • این روزها...
  • چرخش
  • به یاده عسل بدیعی...
  • زندگی...!
  • وحید...
  • تقدیم به پدرم
  • [ بدون عنوان ]
  • قربان...
  • تقدیم به مادرم...
  • طاها...
  • برای او....
  • مرگ پرنده........
  • توهم....
  • انزجار
  • من از
  • زهر
  • [ بدون عنوان ]
  • کمتر از چند ثانیه
  • انتحار تدریجی...
  • چشمهای خونی
  • من و عشقم...
  • دعای خیر....
  • انتهای هر بودی...
  • مرا ببخش شعر...
  • سیران یگانه...
  • جبر...
  • تبانی...

بایگانی

  • اردیبهشت 1394 2
  • آبان 1393 1
  • بهمن 1392 2
  • دی 1392 5
  • آذر 1392 5
  • آبان 1392 1
  • شهریور 1392 1
  • مرداد 1392 6
  • تیر 1392 2
  • خرداد 1392 4
  • اردیبهشت 1392 4
  • فروردین 1392 4
  • اسفند 1391 4
  • بهمن 1391 2
  • دی 1391 1
  • آذر 1391 12
  • آبان 1391 5
  • مهر 1391 1
  • شهریور 1391 5
  • مرداد 1391 2
  • تیر 1391 3
  • خرداد 1391 9
  • اردیبهشت 1391 9
  • فروردین 1391 4
  • اسفند 1390 1
  • بهمن 1390 2
  • دی 1390 3
  • آذر 1390 1
  • آبان 1390 2
  • مهر 1390 1
  • شهریور 1390 4
  • مرداد 1390 2
  • تیر 1390 2
  • خرداد 1390 1
  • اردیبهشت 1390 3
  • فروردین 1390 3
  • اسفند 1389 3
  • بهمن 1389 7
  • دی 1389 6
  • آذر 1389 9
  • آبان 1389 4
  • مهر 1389 5
  • تیر 1389 1

آمار : 676537 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] 1394/02/04 11:53
    مرو اینگونه غم انگیز، بمان شب این دشت ندارد اختر
  • [ بدون عنوان ] 1394/02/04 11:22
    مرو اینگونه غم انگیز، بمان شب این دشت ندارد اختر
  • [ بدون عنوان ] 1393/08/03 00:06
    نوای ناله ها از شهر خاموش شبیه چوبه داری برایت کجا جا مانده ای ای جان مادر چرا دیگر نمی آید صدایت؟!
  • [ بدون عنوان ] 1392/11/18 21:31
    باید که به ناکجا من بزنم توله گرگی میانه آدم هام شقیقه ام را نشانه مگیر سایه ای از هجوم غربتهام
  • جغد 1392/11/05 17:21
    ماهیه از ترس به ساحل زده را میمانم رازه این یکشبه پیری شده را میدانم من حامله بمبی است که در افکار است مثل آن جغد که سرتاسر شب بیدار است از روز فراری و خودش را به کجا میشکند تا به آن دم که رسد جانه خود از ریشه کند من شاهد این جان که بر دار شدم پشت هم درد شدم سایه ی تکرار شدم شکله این درد که در جهانه من چند بعد است...
  • بنام خدایی که ... 1392/10/20 19:42
    بنام خدایی که جان آفرید نه از بهر نیشش زبان آفرید بنام خدایی که داده مارا خرد تا نه انسان ز خود آبروها برد
  • پهناور 1392/10/17 22:26
    پیکرم را که پر از پوچی بود، در پهنای پایستگی ات پیاپی از هم پاشاندم تا شاید در جلوه ی تو پدید آیم، اما تو پهناور تر از این پدیده ها بودی و هستی و خواهی بود.
  • بگذر 1392/10/07 23:24
    از ما بگذر که خانه مان سوختنی ایست این خانه ی بی پایه فرو ریختنی است بگذار که این شعر به بن بست رسد این فاجعه بر سایه ی ما دوختنی است
  • بیا فراموش کنیم 1392/10/04 22:16
    بیا فراموش کنیم، بیا ماهم به هست و نیست هم، شصتی نثار کنیم و بیخیاله این خیالها، با خیاله راحت به بودها و نبودها برینیم بیا، بیا و بگو که ماهم همینیم، بگو که ما هم جزئی از همین زیمینیم بیا بر هست و نیستمان خطی بزنیم، بیا که ماهم دیگر ما نباشیم بیا منیت را بر ما بودن ترجیح دهیم که این "ما" فقط ارتعاشی از...
  • [ بدون عنوان ] 1392/10/02 20:09
    از دست دادمو دادم از دست شاید این خاطره ها برگردند این شعر پر از غمه مرا گوش نکن اشعار بدونه تو همه همدردند
  • گلایه 1392/09/30 22:50
    از هرچه پیش آید ترس و ابایی ام نیست در خاطرات و شعرم جای گلایه ام نیست
  • روباه 1392/09/29 20:04
    روباهه غمگینه تنم من جغده بیداره شبم صبح میکنم شبارو با فحش حتی رفته یادم اسمه زنم
  • خنده 1392/09/28 23:08
    این خنده های بی اثر آتش به جانم می زنند این من که خود خاکستر است آتش به آنم می زنند
  • درمان 1392/09/24 22:42
    میشود سیخ به تن موهایم دو سه بیت از غم و اندوهه فروغ عاقبت سمته تو من می آیم از میانه غم و اندوه و دروغ داغ میماند و من در هوسی که به این خاتمه ها جان بدهم تا به آغاز رسم تازه کنم تا به این درد، درمان بدهم
  • پله 1392/09/23 21:24
    همیشه پله بودن گناهه تازه ای نیست به گوره سرده ذهنم جای جنازه ای نیست یا اشتباه من بود یا اینکه ساده بودم در این مسیره پر پیچ کاش پیاده بودم
  • رنگ تنهایی 1392/08/26 21:08
    در انتها من ماندمو پوچی در انتهایم رنگ تنهایی شعری شدم بی وزنو بی ریشه شعر و منو شکه خود ارضایی
  • دارداینجا... 1392/06/02 19:39
    دارد اینجا، کم کم بوی پایان می آید در کویره باورم، نم نم باران می آید دارد اینجا ، مردی چمدان می بندد سفری است که میرود و می خندد دارد اینجا، مشتی آرزو به باد می رود یک ضیره مفرد، دوباره از یاد می رود دارد اینجا تبری، درختی را نوازش می کند کدخدای ما، با راهزنی سازش می کند دارد اینجا شاعری، برای سنگه قبرش شعری می گوید...
  • کافه 1392/05/29 17:15
    دو صندلی و یک میز در انتظاره تو و من هفده دقیقه رد شد گفتی میایی حتما تنها ترین عابرم در این مسیر پر پیچ نیامدی و این میز برده مرا چند به هیچ جمع من و نبودت در این کافه پر دود شبیه مرگ یک خواب که آرزوی من بود منتظرم هنوز تو گفته ای میایی ساعت نشان میدهد من ماندمو تنهایی یک حرفه بی سر انجام هجومه ترسه دیدن امشب بدون...
  • لنگه کفش... 1392/05/26 22:57
    رفتنت فقط برای کفش هایم خوب بود چون، با تمام خیابان های شهر رفیق شدند
  • تهران، طهران 1392/05/23 22:47
    خیلی ساده نرسیدیم سر صحنه واسه اجرا انگاری که محض خنده گرگه زد به گله ما اندیشه فولادوند
  • ایمان 1392/05/20 22:55
    با کلماتم وضو میگیرم قبله ام را پیدا کرده ام رو به روی شعر می ایستم من، به او ایمان آورده ام
  • حراج... 1392/05/15 18:41
    کبریت بی خطر آتش علاج ماست یک شب بدون شعر نوبت! حراج ماست نه منتشر، نه چاپ سطل زباله است تقدیر شعر من فرصت دوباره هست؟! یک لحظه در سرم افسون و خیره شد شعری که زادمش بر من که چیره شد در لا ب لای مغز از بین واژه ها تنها "تو" مانده ای اصلا بگو چرا؟! آمد به یاد من، حرفی که خوردمش یک شعر منقضی ارثی که بردمش تفسیر...
  • اینجا... 1392/05/12 19:41
    یک گله خر، مدام عر عر میکنند هی میکنند و روحم را میخورند اسطبله زیبایی است دنیایم منی که نخواستم، ولی اینجایم انسان نیستم، ولی از خر بهترم ببخشید خرجان، شما تاج سرم مقصرنیستم، مشکل اسم شماست کاش میفهمیدی اینجا کجاست!!!! ببخشید خر عزیز...
  • این روزها... 1392/04/27 14:27
    از 17 شهریور گذشتیم و هنوز نرسیدیم دریاها را طی کردیم و همچنان اسیریم نو شدیم، وسطه تکرارهای مکرر که این است جبرو ما همچنان ناگزیریم صدای بوق ممتدٰ، حرکت ماشینهاٰٰ گذشتن از آنها و رسیدن به اینها چرت زدن پشت صفحه ای رنگی کپیٰ، پرینت، رد کردن فیلترینگها مسجد محل، کلیه های گریان دوغ و کیک صبحانه، وسطه رمضان نت های معلق،...
  • چرخش 1392/04/01 22:02
    چرخیدنم میان چرخشها مثله یک ضمیر نا مشخص جمع، مفرد، مذکر یا سوم شخص تنهای مونث
  • به یاده عسل بدیعی... 1392/03/20 22:32
    توی اون نمایش بد تو نقشه مثبتش بودی پر بود از غصه و گریه تو اما غربتش بودی هنوز در حاله اکرانه ولی دیگه بدونه تو تمام ساله ما داره غمه فصله خزونه تو ماها اینجا رو زمینو تو تو قلبه آسمونی بغله فرشته ها نشستی واسشون قصه میخونی متن این نمایش تلخ تشنه ی زنگه صداته غم غصه ی تو شعرم واسه گفتن از چشاته مثه شیرینی اسمت عسل...
  • زندگی...! 1392/03/17 11:28
    پدرم طبق معمول چسبیده به اخبار من و نفرین به دروغهای بی بند و بار مادرم در آشپزخانه در پی غـــــذاست من و حالتی که بیشتر شبیه عذاست و برادر که پای تلفن با معشوقه اش میلاسد من و روده غمگینی که گیر کرده پشته سد خواهــرم!، لوازم آرایش و رژ لبه تمام شده مــــن و فکرهایی که دیگر حـــــرام شده! رنگ این زندگی در بین مداد...
  • وحید... 1392/03/05 18:57
    هر چه بیشتر بر میگردم بیشتر غرق میشوم در خاطرات مشترک با تو فرقی نمیکند، این من، من است یا تو چسبیده به روحم اگر میبینی که من باز هم از تو میگویم بی برگشت است این رفت وقتی تو همراهی نمیترسم از این سیاهی من مطمئنم که تو هنوز هم که هنوزه اینجایی
  • تقدیم به پدرم 1392/03/02 18:56
    چروک خوردی تا من صافو ساده باشم پشت هم زمین خوردی تا من ایستاده باشم شکستی پشته نگاه ها- - و دروغهای بی هوا بارها دیدمت به یک نگاه از طلوع صبح نکرده تا مرز شب های سیاه میدویدی برای نان پشت تابلوها و چراغها بی ادعا و خالص از خودت می کاستی همیشه بهترین ها را برای من می خواستی ولی حالا که فرصت دارم جبران میکنم عرقهایت را...
  • [ بدون عنوان ] 1392/02/26 23:31
    نگاه زیبایی بود رد شد از مقابلم من با عبور در حاله تقابلم میجنگم با این دقایق میجنگم با روزها کبریت در دسته من است شروعه سوخت و سوز ها بعد از تو این شعر مشتی خاکستر است قدم هایم کوتاه ، یا...! یا شایدم سست تر است رد شدی، شدی تصوری مبهم حالا من و.... ....ضربه ای که خوردم!
  • 154
  • صفحه 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6