حقش بود...

قسم به کفنو تلقینه قبل از مرگم
به شعر و سنگ قبرو حسی که میفهمم
به حجله و اعلامیه و سینه ی خرما
به شب اوله قبرو سوز و سرما
به مهر باطل بر شناسنامه ی پاره
به فاتحه های اجباری و چندباره
به جوان بود و ناکامه نقش بسته بر سنگم
به من که با سرمای خاک می جنگم
به روح پریشانم که شرمنده از خالقش بود
هرچه بر سرش آمد حقش بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد