روبان رنگی....

چند روبان رنگی، گل و یک ماشین

جریان رود غمگینی

 که سرازیر شده بسمت پایین

شب آرزو، شب خنده

شبی شاید بی تکرار

شب گریه، شب ترس،

شب زندگی ای بالاجبار

دست در دست هم، خنده و نگاه های شیرین

لحظه های سگی و یاد یک بغض دیرین

رقص و کیک و شادی 

چشم بستن بر غمها

سیگار و قرص و زخم 

بغض و تنهای تنها

بدرقه، تکان دادن دست، زندگی ای جدید

چشم های خیس، فکر های زخمی و ضربه های شدید

جوانه و شکوفه و باغچه ای رنگی

ریشه زیر تیشه و تابوتی سنگی...






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد