چند روبان رنگی، گل و یک ماشین
جریان رود غمگینی
که سرازیر شده بسمت پایین
شب آرزو، شب خنده
شبی شاید بی تکرار
شب گریه، شب ترس،
شب زندگی ای بالاجبار
دست در دست هم، خنده و نگاه های شیرین
لحظه های سگی و یاد یک بغض دیرین
رقص و کیک و شادی
چشم بستن بر غمها
سیگار و قرص و زخم
بغض و تنهای تنها
بدرقه، تکان دادن دست، زندگی ای جدید
چشم های خیس، فکر های زخمی و ضربه های شدید
جوانه و شکوفه و باغچه ای رنگی
ریشه زیر تیشه و تابوتی سنگی...