اما دویست سال برایش اضافی است
تنها، بدون عشق، همان بیست کافی است
چون برگ های زرد دلش بیقرار شد
افتاد روی خاک و پس از آن بهار شد...
پایان زرد خاطره ها درد روزگار
این انتهای قصه ی یک عمر غار غار!!!
برگشتن کلاغ به خانه محال شد
یک خودکشی برای کلاغی که چال شد
از جنس برگ های درختان باغ بود
تنهاترین حقیقت دنیا کلاغ بود ...